تدبیری برای زمانی که از خانه بیرون میآییم
مانند کودکی که انگشت پدر را در خیابان در دست گرفته ،
وقتی از خانه بیرون میآیید سعی کنید، انگشت خدا را در دست بگیرید
و این انگشت را رها نکنید.
مانند کودکی که انگشت پدر را در خیابان در دست گرفته ،
وقتی از خانه بیرون میآیید سعی کنید، انگشت خدا را در دست بگیرید
و این انگشت را رها نکنید.
استاد پناهیان : من یک آقای طلبهای را دیدم در قم، آنور قم خانهاش بود، اینور قم دیدمش. بهش گفتم شما آنور بودید، اینور چی کار میکنید؟ گفت بابا آنجا ما پدرمان در آمد، رفتیم به زور یک خانهای گرفته بودیم در بیابانی، بعد هیچی همه تشویقمان میکردند، آقا بالاخره وام جور کردی، بالاخره تو خانهدار شدی، این عیبی ندارد نگاه دار، یکربع راه میآمدیم تا میرسیدیم لب جاده که بعد سوار شویم ماشین که بیاییم حرم، رفتیم کلّ خانه را فروختیم و بدهیها را همه را دادیم، یک دویست هزار تومان پول آن زمان، دستم ماند، آمدیم یک جایی را پیش حرم اجاره کردیم، گفتیم خدایا ما خانه نخواستیم.
میگوید من به خدا برگشتم اینجوری گفتم، گفتم خدایا من خانه لازم داشته باشم، یعنی تو خانه لازم داری که به من بدهی، اگر من خانه لازم دارم که بهتر باهاش درس بخوانم، مشکل من نیست، چون من میخواهم برای تو کار کنم، مشکل تو است، آنوقت من بنشینم غصّة تو را بخورم؟ گفتم واقعاً خانه نداشتن خودت را مشکل خدا میدانی، گفت به خدا قسم مشکل خدا میدانم، الان هم عین خیالم نیست، تمام فامیلمان جیلیز و ویلیز دارند میکنند، که تو خانه را فروختی رفتی مستأجر شدی، دیگر صاحبخانه نمیشوی، گفتم ولمان کن بابا من راحت میخواهم زندگی کنم.
«حاجاتُهُم خَفِیفَه» سر این مبنایی که دارد نگاهش اینجوری است، بهش گفتم فلانی واقعاً اگر اینجوری باشد، خدا در حکمتش باشد که به تو خانه بدهد، به تو خانه خواهد داد، هفتة بعد من را دید، گفت که فلانی راست گفتیها، خدا بهم خانه داد، ببین کلاس آدم میگذارد چیست، میفرماید «أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا. وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا» اینها برای دنیا کلاس میگذارند، بعد دنیا میآید خودش را میچسباند به اینها، چنگ میزند، اینها خودشان را میکشند تا از شرّ دنیا خلاص بشوند .
(گزیده از سخنرانی استاد پناهیان سال 1386)
هرگزکسانی را که فقط در رمضان نماز میخوانند مسخره نکنید.
ممکن است درآغاز مسیر هدایت به سوی پروردگار باشد.
گناهان خورا برای دیگران باز گو نکنید!
خداوند گناهان شخصی را که حق الناس نباشد ودر خلوت صورت گرفته وبازگو نشده را با توبه می بخشد……
حضرت امام رضا (علیه السلام):
آشکار کننده گناه و زشتی ،خوار وذلیل می شود وپوشاننده گناهان آمرزیده می شود .
کسی که که گناه خود را آشکار می کند خوار میشود بخاطر اینکه هیبت گناه خویش را شکسته وباعث عادی شدن آن میشود ………
منبع:الکافی ج2 ص428
بدترین اثر گناه
شاید بدترین اثرگناه ،کم شدن امید انسان به رحمت خداباشد .
دیگرانسان نمیتواند از کرم خدا زیاد انتظار داشته باشد وبه این ترتیب شیطان به هدف خود می رسد و انسان را از دریافت عنایات فراوان پروردگار محروم می کند . دراین حالت است که باید با تفکر درباره ((محبت خداوند به بندگانش ))خود رانجات دهد.
برگزیده از سخنانآقای پناهیان
نمی از یمی؛
امیدواران
اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش
جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد،
حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمى شوند.
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ.[۱]
اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمى شوند.
نكته ها:
«تحسّس» جستجوى چيزى از راه حس است. «تجسّس» به جستجو كردن در مورد بدى ها و «تحسس» به جستجو كردن در مورد خوبى ها گفته مى شود.
به تعبير راغب، «رَوْح» و «روح» به معناى جان است، ولى «رَوح» درموارد فَرَج و رحمت به كار مى رود، گويا با گشايش گره و مشكل، جان تازه اى در انسان دميده مى شود.
در تفسير تبيان آمده است: روح از ريح است، همان گونه كه انسان با وزش باد احساس راحتى مى كند با رحمت الهى نيز انسان شادمان مى گردد.
براساس روايات، يأس از رحمت خدا، از گناهان كبيره است.[۲]
پيام ها:
۱- پدر نبايد با فرزندانش قطع رابطه ى دائمى كند. وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ … يا بَنِيَ
۲- شناخت، نياز به حركت دارد. «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا»
۳- رسيدن به لطف الهى، با تنبلى سازگار نيست. «اذْهَبُوا، وَ لا تَيْأَسُوا»
۴- اولياى خدا، هم خود مأيوس نمى شوند هم ديگران را از يأس باز مى دارند.«لا تَيْأَسُوا»
۵- يأس، نشانه ى كفر است. لا يَيْأَسُ … إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ زيرا مأيوس شده، در درون خود مى گويد: قدرت خدا تمام شده است.[۳]
پی نوشت:
[۱] سوره يوسف، آيه ۸۷.
[۲] من لايحضره الفقيه، باب معرفة الكبائر.
[۳] تفسير نور(۱۰جلدى)، ج ۴، ص: ۲۶۹.