اشعار مدح و روضه ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
اشعار مدح و روضه ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
والا مقام ای مادر زهرا خدیجه
مادربزرگ زینب کبری خدیجه
خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه
کوری چشم شور بعضیها خدیجه
انگشتر عشق پیمبر را نگینی
الحق و الانصاف ام المومنینی
هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی
ای تاجر خوش ذوق، پبغمبرشناسی
تنها نه در مکه در عالم سرشناسی
از بیعتت پیداست که حیدر شناسی
عطر علی دارد سراپای وجودت
بانو میکوثر گوارای وجودت
بوی نبوت را که استشمام کردی
بهر رواج دین حق اقدام کردی
اسلام را با همتت اسلام کردی
کفار را با ثروتت ناکام کردی
بوده اساس دین و آیین پیمبر
اخلاق او اموال تو شمشیر حیدر
عیسی غلام همسرت تا روز محشر
مریم کنیز دخترت تا روز محشر
عصمت نخی از معجرت تا روز محشر
باقیست نسل کوثرت تا روز محشر
مهرت برای آسمانها و زمین بس
داماد تو حیدر شد و فخرت همین بس
ای طاهره بانوی باتقوای مکه
سنگ صبور و حامی آقای مکه
بی اعتنا به طعنه زنهای مکه
ای کاش نیشابور بودی جای مکه
شعب ابی طالب تو را از پا نینداخت
آزار اهل شرک از تو شیرزن ساخت
بانو سلامت میکنم از دور و نزدیک
پیش حبیب خود در این شبهای تاریک
راحت برو راحت بیا ام الصعالیک
مکه ندارد کوچههای تنگ و باریک
مکه مدینه نیست آتش پا نگیرد
میخی درون سینه تو جا نگیرد
رفتی ندیدی رکن حیدر را شکستند
الواتهای بی حیا در را شکستند
با پا زدند و سد معبر را شکستند
نامردها پهلوی کوثر را شکستند
رفتی ندیدی باغ تو بی یاسمن شد
ای با کفن آخر حسینت بی کفن شد
——————————–